سفارش تبلیغ
صبا ویژن
u خبر های عا شقانه

حکمت، شرف بزرگوار را می افزاید و بنده مملوک را تا مجلس ملوک بالامی کشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

[ خانه :: مدیریت وبلاگ :: پست الکترونیک :: شناسنامه ]

10207: کل بازدیدها -

2: بازدیدهای امروز -

2: بازدیدهای دیروز -

 RSS  -

!   افسانه ی من و تو

یکشنبه 84/12/21 ::  ساعت 9:25 عصر





دوستی من و تو یک افسانه است قصه قطره و دریا!

رمانی زیبا و قشنگ که در کلیشه های زمان گم شده و رویای یک عشق محال که در سینه حبس شده!

افسانه یک راز که من و تو آن را ساختیم با یک آغاز ساده.......

آغازی به سادگی  یک سلام بی انتها...... و سلامی بدون خدا حافظی!

هر گز از یادم نمی رود آن زمان که از دل گرفته ابرهای  درونم .....

قطره ای شدم و با قلب پاره رویاییم در عمق دریای احساس و آرام وجودت.......

چون صدف عشق و دوستی متولد شدم و تو در میان موج حیرت......

امین قلب شکسته ام شدی و سیل غم از سینه ام بیرون راندی تا همیشگی و مهربانم شوی!

و چه صادقانه بود اولین سلام قطره و دریا!

که هنوز هم به دوست داشتن عشق می ورزند و پایانی برای این رویا نساخته اند!

رویایی یک  حقیقت تلخ........

حقیقت دوست داشتن و باور جدا شدن!

می دانم که خوب میدانی و دم بر نمی آوری از دورنگیهای زمانه......

شاید هنوز هم در انتظاری؟

در انتظار تکرار آن افسانه قشنگ!

شاید  مهر سکوت را با ارزش تر از کلمات گنگ می دانی.......

گاه مجبور به ایفای نقشی مبهم می شوی و گاه در میان قطره ها خود را از یاد می بری!

و همه آن حقایق را در شفافیت دیدگان با محبتت پنهان می کنی تا بگویی هنوز هم پایبند آن سلام بی پایانی!

تو دریایی و من قطره!

تو دریای آبی سخاوتی و من قطره ای محال اندیش.....

تو کجا ؟ و من کجا؟

اما.......

هنوز هم  می خواهم قطره ای متفاوت در میان دریا باشم تا باور کنی

همیشه

دوستت دارم

همیشه

به یادت خواهم ماند!


¤نویسنده: رضا ونستا نی

?  نوشته های دیگران( )

!   هدیه

شنبه 84/12/13 ::  ساعت 8:16 عصر





 

 


¤نویسنده: رضا ونستا نی

?  نوشته های دیگران( )

!   نصیحت

شنبه 84/12/13 ::  ساعت 8:11 عصر






¤نویسنده: رضا ونستا نی

?  نوشته های دیگران( )

!   سلامی به گرمی ..........

شنبه 84/12/13 ::  ساعت 8:10 عصر






¤نویسنده: رضا ونستا نی

?  نوشته های دیگران( )

!   چشم من

شنبه 84/12/13 ::  ساعت 8:8 عصر






¤نویسنده: رضا ونستا نی

?  نوشته های دیگران( )

!   سلام

سه شنبه 84/12/2 ::  ساعت 4:34 عصر





به من او گفت فردا می رود اینجا نمی ماند

و پرسیدم دلم او گفت نه تنها نمی ماند

به او گفتم که چشمان تو جادم کرده این دل را

و گفت این چشمها تا ابد زیبا نمی ماند

به او گفتم دل دریایی ام قربانی چشمت

ولی او گفت که این دل دائما دریا نمی ماند

به او گفتم که هر شب بی نگاه تو شب یلداست

ولی او گفت کمی که بگذرد یلدا نمی ماند

به او گفتم که کم دارد تو را رویای کمرنگم

و پاسخ داد او در عصر ما رویا نمی ماند

و حق با اوست عاشق شو همین و هر چه باداباد

چرا که در مسیر راه , عاشقی باقی نمی ماند


¤نویسنده: رضا ونستا نی

?  نوشته های دیگران( )

!   خانه ی ویران

سه شنبه 84/11/18 ::  ساعت 4:40 عصر





چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم

 

                                           خانه اش ویران باد

 

من اگر ما نشویم تنهاییم

 

تو اگر ما شوی خویشتن

 

                 از کجا که من و تو

 

                     شور یکپارچگی را در شرق

 

                                   باز بر پا نکنیم

 

چه کسی می خواهد من و تو

 

                            ما نشویم خانه اش ویران باد

 


¤نویسنده: رضا ونستا نی

?  نوشته های دیگران( )

!   حسرت

سه شنبه 84/11/18 ::  ساعت 4:17 عصر






¤نویسنده: رضا ونستا نی

?  نوشته های دیگران( )


!   لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کاش میشد
[عناوین آرشیوشده]

vدرباره من

خبر های عا شقانه

رضا ونستا نی

vلوگوی وبلاگ

خبر های عا شقانه

vلینک دوستان من

هیشکی مثل تو نبود

vمطالب قبلی

بهار 1385
زمستان 1384

vوضعیت من در یاهو

یــــاهـو

vاشتراک در خبرنامه